معنای زیارت

یکی از راه‏ های بزرگداشت مفاخر و صاحبان کمال، زیارت آنان است که در حقیقت موجب بقا و استمرار حیات علمی، هنری و معنوی آنان می‏گردد. افزون بر این که عامل پیوند نسل حاضر و نسل‏ های آینده با نسل ‏های گذشته و وسیلهٴ ارتباط روحی با آنان و کمالاتشان است.

زیارت از ریشهٴ «زَور» است. اصل این واژه به معنای میل و عدول از چیزی است. دروغ را از آن جهت، زُور گفته‏اند که مایل و منحرف از راه حق می‏گردد[۱] احمد بن فارس در ادامه می‏گوید: زائر را از آن جهت زائر می‏گویند که وقتی به زیارت تو می‏آید از غیر تو عدول می‏کند و رو برمی‏گرداند[۲] از این ‏رو برخی گفته ‏اند: زیارت، به معنای قصد و توجه است[۳]. فیومی در ادامه می‏گوید: زیارت، در عرف آن است که انسان با انگیزهٴ بزرگداشت کسی و اُنس گرفتن با او به وی روی آورد.[۴] نیز برخی گفته‏اند: این‏که بر ملاقات اولیا و بزرگان، اطلاق زیارت شده، از آن جهت است که این کار، انحراف از جریان مادی و عدول از عالم طبیعت و توجه به عالم روحانیت است، در حالی که در محیط طبیعی حضور دارد و جسمانیت خویش را حفظ می‏کند.

گویا تنها موردی که قرآن کریم این واژه را در این معنا استعمال کرده، (زرتم) در آیهٴ کریمهٴ (ألهیکم التکاثر ٭ حتی زرتم المقابر) [۵] است. مفسران در تفسیر این آیه گفته‏اند: دو طایفه از قریش، یعنی «بنی عبد مناف» و «بنی سهم بن عمرو» به مفاخرهٴ با یک‏دیگر پرداختند[۶] و هر کدام، بزرگان و افراد قبیلهٴ خویش را به رخ دیگری می‏ کشید که در نهایت بنو عبد مناف در این مفاخره برتری یافت. گروه مقابل، یعنی بنی ‏سهم برای جبران شکست خویش گفتند: در جاهلیت بسیاری از افراد طایفهٴ ما بر اثر بغی و ستم نابود شدند [که اگر زنده می ‏بودند، بر شما غلبه می ‏کردیم]. از این‏ رو به سراغ قبرستان‏ها رفتند و به شمارش قبرهای قبیلهٴ خویش پرداختند.[۷] بنابر این قرآن کریم به سراغ کسی یا چیزی رفتن و دیدارکردن با او را زیارت نامیده است.

[۱] ـ الزاء و الواو و الراء أصلٌ واحدٌ یدلُّ علی المیل و العدول. من ذلک الزور: الکذب؛ لأنّه مائلٌ عن طریقة الحقّ... یقال: إزورّ عن کذا: أى مال عنه (مقاییس اللغة، ج ۳، ص ۳۶، «زور») راغب اصفهانی ریشهٴ دیگری برای این واژه ذکر کرده است 

[۲] ـ و من الباب: الزائر لأنه إذا زارک فقد عدل عن غیرک (همان)

[۳] ـ زاره یزوره زیارةً و زَوراً: قصد فهو زائرٌ (المصباح المنیر، «زور»)

[۴] ـ و الزیارة فى العرف قصد المزور إکراماً له و استیناساً به (همان)

[۵] ـ سورهٴ تکاثر، آیات ۱ ـ ۲

[۶] ـ برخی نیز گفته‏اند: دو طایفه از یهود بودند (مجمع ‏البیان، ج ۹ ـ ۱۰، ص ۸۱۱، ذیل آیه)

[۷] ـ تفسیر صافی، ج ۵، ص ۳۶۹. البته تفسیر دیگری نیز برای این آیه ذکر شده است(المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۱، ذیل آیه)، لیکن (زرتم) به همان معنای ملاقات است

کتاب ادب فنای مقربان صفحه ۲۳ و ۲۴