حکمت زیارت بخش پنجم

زیارت مأثور و غیرمأثور

زائر، گاهی با بیانات خود کمالات مزور را ترنّم می‏کند که این‏گونه ثنا خوانی فقط بیانگر میزان ارادت زائر، اعلام تولی نسبت به وی و تبری از دشمنان او، ابراز احساسات و تعیین موضع وی است و گاهی از زبان معصوم ثنا می‏خواند که اصطلاحاً این‏گونه زیارت ‏نامه ‏ها را زیارت مأثور می‏ نامند. چنین زیارت‏ نامه ‏هایی نه تنها کیفیت اظهار ارادت و ابراز تولّی و تبرّی را می ‏آموزد، بلکه متنی است برای شناخت مزور و آگاهی از منزلت او؛ زیرا هر کسی به مقدار معرفت خویش سخن می‏گوید و کلام هر کسی بیانگر میزان شناخت و آگاهی اوست: «الکلام صفة المتکلم»[۱] «کلٌّ یأتى بما هو أهله»[۲].

  • زیارت
  • چهارشنبه ۱۴ تیر ۹۶

حکمت زیارت بخش چهارم

مثنوی عشق

حضور پیدا کردن در مقابل امام معصوم یا مرقد مطهر او فیضی است که مرحله ‏ای از زیارت با آن تحقق می‏یابد، لیکن در هر زیارتی این‏ گونه است که بعد از دیدار ظاهری و تعارف متداول به گفتگو با مزور و معشوق می‏ نشینند تا دیدار را طولانی ‏تر و لذت وصال را بیشتر کنند.
کلیم حق ‏تعالی در آن وادی مقدس به سوی آتشی رفت تا شعله ‏ای برگیرد، ناگهان صدای محبوب خود را شنید که با وی سخن می‏گوید. در آن میان از او پرسید: ای موسی! آن چیست که در دست توست؟؛ (و ما تلک بیمینک یا موسی) [۱] موسی (علیه ‏السلام) در جواب گفت: این، عصای من است که بر آن تکیه می‏کنم، برای گوسپندانم از درخت برگ می‏ریزم و منفعت‏ های دیگری نیز برای من دارد؛ (قال هی عصای أتوکّؤُا علیها و أهشّ بها علی غنمی و لی فیها مارب أُخری) [۲] برخی از مفسران گفته ‏اند: با آن که حضرت موسی (علیه ‏السلام) می‏ توانست به یک جملهٴ (هی عصای) اکتفا کند، بقیهٴ جملات را برای طولانی ‏تر کردن مناجات و مذاکرهٴ با خدا بر زبان آورد [۳].

  • زیارت
  • يكشنبه ۱۱ تیر ۹۶

حکمت زیارت بخش سوم

زیارت در روایات بخش اول

عبدالله، پسر خلیفهٴ دوم از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است که فرمود: «من جائنى زائراً لا تحمله إلّا زیارتى کان حقّاً علىَّ أن أکون له شفیعاً یوم القیامة»[۱] متتبع بزرگ، علامهٴ امینی (رحمه ‏الله) این حدیث را از شانزده تن از محدّثان و حفّاظ اهل سنت نقل کرده است. همچنین آورده است: چهل و یک نفر از بزرگان آنان از عبدالله بن عمر نقل کرده ‏اند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هرکس قبر مرا زیارت کند، شفاعت من بر او واجب می‏شود؛ «من زار قبرى وجبت له شفاعتى»[۲] آن عالِم امین افزون بر این دو روایت، بیست روایت دیگر نیز از منابع اهل سنت نقل کرده است[۳].

  • زیارت
  • سه شنبه ۶ تیر ۹۶

حکمت زیارت بخش دوم

معنای زیارت

یکی از راه‏ های بزرگداشت مفاخر و صاحبان کمال، زیارت آنان است که در حقیقت موجب بقا و استمرار حیات علمی، هنری و معنوی آنان می‏گردد. افزون بر این که عامل پیوند نسل حاضر و نسل‏ های آینده با نسل ‏های گذشته و وسیلهٴ ارتباط روحی با آنان و کمالاتشان است.

زیارت از ریشهٴ «زَور» است. اصل این واژه به معنای میل و عدول از چیزی است. دروغ را از آن جهت، زُور گفته‏اند که مایل و منحرف از راه حق می‏گردد[۱] احمد بن فارس در ادامه می‏گوید: زائر را از آن جهت زائر می‏گویند که وقتی به زیارت تو می‏آید از غیر تو عدول می‏کند و رو برمی‏گرداند[۲] از این ‏رو برخی گفته ‏اند: زیارت، به معنای قصد و توجه است[۳]. فیومی در ادامه می‏گوید: زیارت، در عرف آن است که انسان با انگیزهٴ بزرگداشت کسی و اُنس گرفتن با او به وی روی آورد.[۴] نیز برخی گفته‏اند: این‏که بر ملاقات اولیا و بزرگان، اطلاق زیارت شده، از آن جهت است که این کار، انحراف از جریان مادی و عدول از عالم طبیعت و توجه به عالم روحانیت است، در حالی که در محیط طبیعی حضور دارد و جسمانیت خویش را حفظ می‏کند.

  • زیارت
  • شنبه ۳ تیر ۹۶

حکمت زیارت بخش اول

شخصیّت‏های تاریخ‏ ساز

در طول تاریخ در کنار صالحان، طالحان نیز همواره موج‏آفرینی کرده، در سرنوشت ملّت‏ها نقش داشتند و تحولاتی شگرف، در جوامع انسانی آفریدند، لیکن پس از مرگ، نام و یاد آنان به همراه جسمشان دفن گردید و گاه تنها برخی اهداف خاص سیاسی، اقتصادی، ملی و... سبب می‏شد که چندصباحی نامشان به نیکی یاد شود، اما زمانی نمی‏گذشت که به فراموشی سپرده می‏شدند. نمونهٴ این تکریم و تجلیل‏های ساختگی، بزرگداشت پادشاهان ننگ‏آفرین دو هزار و پانصد ساله است که رژیم منحوس ستم‏شاهی پهلوی متولّی آن بود و به انگیزهٴ مبارزه با اسلام و تاریخ اسلامی، تاریخ ننگین شاهنشاهی را جایگزین تاریخ هجری کرد و کوروش را به خوابی آسوده و آرام فرا خواند، لیکن آن رنج بی‏حاصل، گنجی برای آن کهنه پرستان بی‏ هویت نداشت و شعله ‏های ستم ‏سوز انقلاب اسلامی با شراره ‏های خود، همهٴ آن تلاش‏ها را فرا گرفت در نتیجه «نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان».

سرّ این ناپایداری، ریشه نداشتن این‏گونه شخصیت‏ ها در عواطف و احساسات انسان‏هاست. حتی کسانی که بزرگشان می ‏شمارند نیز، اعتقاد به آنها ندارند، بلکه اهداف و اغراض خاصّی آنان را وادار به این تکریم‏ ها و تعظیم ‏ها می ‏کند تا در پناه آن بر مرکب مراد سوار شوند و آن‏گاه که به هدف خود نایل شدند یا از رسیدن به آن ناامید گشتند قلم بطلان بر همهٴ افتخارات موهوم می‏ کشند و به همهٴ آنها پشت پا می ‏زنند.

  • زیارت
  • جمعه ۲ تیر ۹۶

حکمت زیارت

دانلود پوستر با کیفیت بالا

  • زیارت
  • جمعه ۲ تیر ۹۶